×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

dooooooooostan

× .
×

آدرس وبلاگ من

azarbayjan.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/brook

لیست دوستان

در جواب به كساني كه سعي مي كنند تاريخ و زبان مردم بزرگ آذربايجان را تحريف كنند (قسمت اول)

دكتر محمد جوادمشكور نيز تحت عنوان (( تاثير تمدن اورارتو در اقوام مادي و پارسي )) مي نويسد : از مطالعه آثار باستاني ايران در پاسارگاد و تخت جمشيد ، رابطه و شباهت تامي بين آن ها و آثار به جا مانده اورارتو مشاهده مي شود. سبب آن اقامت طولاني اقوام ماد و پارس در همسايگي و سرحدات اورارتو بوده است . عصري كه آشور رو به ضعف نهاد و اورارتوها فرصت يافته و مادها و پارس ها را چون اقوام ديگري كه در ايران مي زيستند زير تسلط و نفوذ خود دراوردند . قببايل مادي و پارسي سال ها به طور چادرنشيني يا سكونت در روستاها و شهرها تحت سلطه قوم اورارتو بودند و در طي اين مجاورت وهمنشيني ، مميزات و اختصاصات تمدني آنان را فراگرفته وبا خود به ماد و پارس بردند و در آن جاها با اقتباساتي كه از آنها كردند تمدن جديدي را كه ذوق و سليقه و نفوذ تمدن هاي ديگر چون بابل ، آشور و مصر در آن دخالت داشتند پي افكنند.

قوم اورارتو در آموختن رموز تمدن خود به مادها و پارسها حق تعليم داشتند. نفوذ اورارتوها در معماري هخامنشي بيش از ديگر آثار بارز است .در همان هنگام كه مادها و پارس ها در كنار قوم اورارتو ودر تحت نفوذ و تعليم آنان مي زيستند رموز و اسرار تمدن ايشان را در مكمن خاطر خود رسم و مجسم كردند ودر مهاجرت هاي چادرنشينانه خويش به سوي مناطق جنوبي همراه برده و آثاري عظيم چون پاسارگاد و تخت جمشيد را به وجود آوردند . دكتر محمد جواد مشكور، تاريخ مردم اورارتو ص 38

 

  

در روزنامه ايران در تاريخ 2/8/79 آمده است : برنامه گمانه زني ساماندهي و حفاظت محوطه تاريخي حسنلو در شهرستان نقده يكي از مهم ترين محوطه هاي شمال غرب پس از 23 سال از سر گرفته شد. اين محوطه تاريخي كه پيش از انقلاب اسلامي ، پنج نوبت مورد حفاري باستان شناسي قرار گرفته داراي لايه هاي ارزشمند متعلق به عصر آهن مي باشد كه از آن زمان تا دوران مادها تداوم يافته است .

به گفته دكتر حميد خطيب شهيدي سرپرست گروه باستان شناسي (حسنلو ) از اين محوطه باستاني بيشتر مجموعه تالارهاي ستوندار دو طبقه از قديمي ترين نمونه هاي تالار ستوندار و ايوان دار در ايران به دست آمده است.

اين تالارها كه كارشناسان آن هارا پيش نمونه كاخهاي هخامنشي در آپادانا مي دانند به عنوان ساختمان هاي رسمي ، حكومتي و مذهبي كه ارگ شهر را تشكيل مي دادند مورد استفاده قرار مي گرفتند . علاوه بر اين ديگر ملت هاي آن روز دنيا نيز از اين تمدن هاي پرفروغ بهره مند شدند . مثل

ورزش هاي المپيك كه يوناني ها از تمدن ماننايي در آذربايجان فرا گرفته اند . هنگامي كه بارون پيردوكوبرتن در سال 1896 ميلادي ورزشهاي يوناني متداول در دشت نزديك به كوه هاي آلپ را به نام المپياد متداول گردانيد ، پژوهشگران و عالمان همواره در مطبوعات و سخنراني ها دو پرسش اساسي از وي مي نمودند كه تا 65 سال بعد و به هنگام به دست آمدن جام زرين حسنلو بي جواب مانده بود . نخست اين كه از چه تاريخي اين ورزش ها در يونان متداول گرديده است و ديگر اين كه آيا ورزش هايي كه با نام المپياد باستاني يونان متداول بوده ، يوناني الاصل مي باشند ويا از اقوام و ملت هاي ديگر الهام گرفته شده اند .  از تصادف خوش ايام پيدا شدن جام زرين حسنلو به هر دو پرسش پاسخ داد.

پروفسور كارل ديم  در كتاب (تاريخ ورزش در جهان ) چنين نوشته است كه ورزش هاي متداول در المپيك يوناني خيلي زودتر از سال 776 قبل از ميلاد متداول بوده و ناگهان و يكباره از يونان برنخاسته است. زيرا بايد براي ورزش هاي شنا ،دو ،سواركاري و پرش از مانع ميدان هاي بزرگ و ساختمان هاي  ويژه ورزشي براي مردان و زنان ساخته باشند و يونان در 776 قبل از ميلاد با اقتصاد ناچيزش نمي توانسته چنين سازماني را داشته باشد .

پيدا شدن جام زرين حسنلو درسال 1985 ميلادي (23 مرداد 1337 شمسي ) در دهكده حاجي آباد از توابع سولدوز (نقده ) در استان آذربايجان غربي با قدمتي سه هزار و هفتصد ساله كه صحنه هاي ورزشي تير و كمان ، مشت زني ، كشتي گيري ، چوگان بازي و ارابه راني به طور برجسته و با ظرافت تمام در بدنه خارجي آن نمايانده شده است ، معلوم مي دارد در آن روزگاران در آذربايجان سرسبز و پرآب اين ورزش ها آن چنان مورد توجه بوده كه شهرياران مقتدر ماننا ضمن تجسم آن بر طلا همواره آن را در كاخ سلطنتي مد نظر داشته اند.

پروفسور كارل ديم بزرگترين مرخ ورزش و رئيس دانشكده ورزش آلمان و برگزار كننده المپيك 1936 برلين، هنگامي كه در اكتبر 1961 براي تماشاي جام زرين حسنلو به تهران آمده بود با مشاهده جام زرين اعلام داشت : پيدا شدن اين جام زرين كه 950 گرم وزن و 60 سانتي متر دهانه آن است ، هيجان خاصي را در اذهان صاحب نظران ورزشي جهان پديد آورده است . زيرا صحنه هاي ورزشي كشتي ، چوگان زني  ، ارابه راني ، مشت زني و تيراندازي را به طور برجسته و با ظرافت تمام در بدنه خارجي جام نمايانده و كيفيت آغاز مسابقات و صحنه تقسيم جوايز را مجسم گردانيده است. معلوم مي دارد سه هزار سال پيش كه اين جام را از طلاي خالص ساخته ودر كاخ پادشاهان ماننا نهاده اند رشته هاي ورزشي ياد شده در آذربايجان رايج بوده و پيشگامي اين ورزش ها به يونان نادرست بوده . ( مجله دانشمند 22 مهر ماه 1363 ، شماره مسلسل 252 ، ص 12 و 131 ، به نقل از نشريه نويد آذربايجان ،،،،،، شماره 360، 23/4/1383 مقاله ( آذربايجان مهد ورزش هاي المپيك باستاني يونان به قلم  اصغر رشتبري )

درباره موقعيت و اهميت تپه حسنلو  لورا آ تدسكو تحت عنوان حسنلو در عصرآهن مي نويسد : حسنلو تپه باستاني است كه مهمترين دوره هاي آن مربوط به اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول قبل از ميلاد در خاور نزديك مي باشد . اين محوطه در كناره جنوبيدرياچه در دشت سولدوز در آذربايجان غربي واقع است .حسنلو موقعيت بسيار ممتازي در از لحاظ مسير تبادلات اقتصادي دارد . چرا كه در اين منطقه كوه هاي زاگرس با آناطولي (تركيه ) وبين النهرين (عراق) مرتبط مي شود . آثار مكشوفه حسنلو نشان مي دهد كه اينجا مكاني مركزي براي تبادلات تجاري و توليدات هنري با مراكز سياسي و توليدي خاور نزديك در طول اوايل هزاره اول قبل از ميلاد بوده است .

سراورل اشتاين ، باستان شناس انگليسي نخستين بار حسنلو را شناسايي كرد و مدتي بعد در سال 1936 ميلادي آن را حفاري نمود .در سال 1956 پروژه حفاري حسنلو با حمايت مالي موزه دانشگاه پنسيلوانيا ، موزه هنر متروپوليتن و اداره باستان شناسي ايران شروع گرديده .

 

لايه هاي عصر آهن (1500تا سده ششم قبل از ميلاد ) به طور كامل در حسنلو مشخص شده است . بقاياي آثار فرهنگي به دست آمده كه مخصوصا يافته هاي آثار هنري در ساختمان سوخته حسنلو (لايه چهارم طبقه ب) درز بخش داخلي قلعه پيدا شده اند . اين آثار شامل هزاران اشياي سفالي ، آهني ، برنزي، سنگي، شيشه اي، جنس عاج و طلايي مي باشند .

خبر دستيابي باستان شناسان در زيوه به انبارهاي 2700 ساله غذا را در روزنامه ايران اين چنين منعكس كرده است : باستان شناسان در تپه هاي زيوه موفق شدند سيلوهاي 2700 سال پيش از اين را پيدا كنند .انبارهاي باستاني آذوقه در تپه زيوه ، به شكل مكعب مستطيل وبه عمق 9 متر در داخل سكوهاي خشتي ساخته شده است و باستان شناسان از كف سيلو ها بقاياي مواد غذايي پيدا كرئه اند .قلعه زيوه را قوم ماننايي در 2700 سال پيش ساختند كه در پله ها و ورودي هاي قلعه از سنگ طبيعي خود تپه استفاده كردند.قلعه زيوه بر بالاي تپه زيوه در ارتفاع 140 متري سطح زمين قرار دارد.( روزنامه ايران ، 25/7/1386 ص11 )

باستان شناسان در تپه قالايچي بوكان موفق به كشف يك پيكرك سفالي زن شدند كه اعتقاد دارن اين پيكرك را نذر معبد قالايچي كرده اند. كه در هفته نامه حيدربابا به آن اشاره شده است و رضا حيدري باستان شناس سازمان ميراث فرهنگي اطلاعاي را در اين مورد ارائه كرده است. باستان شناسان در جريان بررسي هاي خود كشف كردند كه به احتمال قوي (زيرتو) مهم ترين پايتخت ماننايي در قالايچي بوده است .

سيصد سال پس از سقوط دولت ماننا در آذربايجان ، باز هم حكومت مستقلي به وجود آمد كه بنيان گذار اين اين دولت آتروپات بود .پايتخت آتروپاتن شهر كازاكا 0 كانزاك ) تعيين شد كه در نزديكي تبريز معاصر در محل تخت سليمان مي باشد . اين جا مكان مقدسي به حساب مي آمد و يكي از سه معبد مهم آتش پرستي در همين جا بود كه در دوره ساساني نيز اهميت عبادتگاهي خود را حفظ نمود.

آتروپاتن داراي كشاورزي ، پيشه وري، صنعتكاري ، زندگاني شهرنشيني ،و تمدن از سطح نوع بالا بوده است.پيشرفت و رشد تمدن آتروپاتي هادر عهد هلنيزم ( تمدن قديمي يونان ) به عمل آمد.

در دوره ساساني آتروپاتن نقش مهمي بازي مي كرد وبه طور مداوم وارث مركزيت آئين زردشتي اوستايي بود. در دوره حكومت آتروپاتن پيدايش مفهوم آذربايجان صورت واقعي به خود گرفت ( تاريخ آذربايجان ، ترجمه دكتر نصرالله اسحقي بيات (ج 1) ص (36) )

اين در حاليست كه در فرهنگ برهان قاطع ، محمدحسين بن خلف تبريزي ، آذربايجان را يك كلمه مركب تركي دانسته و مي نويسد (( گويند وقتي كه آغوز آن ولايت را گرفت، صحرا و مرغزار اوجان كه يكي از محله هاي ولابت آذربايجان است او را خوش آمد وفرمد كه هريك از مردم او يك يك دامن خاك بياورند و آنجا بريزند وخود به نفس خود يك دامن خاك آورد و بريخت تمامت لشكر وم مردم هر يك دامني بياوردند و بريختند ، پشته عظيمي به هم رسيد نام آن پشته را آذربايگان كرده وآن گاه آذربايجان را معنا مي كند ،چه (آذر) به لغت تركي به معني بلند است و(بايگان) به معني بزرگان و محتشمان (ج1 ص24 )

به نظر مير علي سيدوف ( آذ ) در لغت به معني (اغور ) و و(نيت خير ) و نام طايفه اي تركي زبان نيز بوده است . (ار ) داراي منشا تركي و به معناي مرد و جوانمرد است .  (باي ) بي ، بيك، بگ به معناي توانگر ، رئيس قبيله ، حاكم ، (گان ) در زبان هاي تركي با قبول تغييرات آوايي داراي معناي زيادي چون پدر ، خاقان .و ...اكنون با توجه به مراتب ياد شده ( آذربايگان ) يعني ( آذ ار باي گان ) بنا به دريافت پدر توانگر انسان آذ و به عبارت ديگر پدر توانگر مبارك مي باشد.

اساطير ايراني كه خود حاكي از تاريخ گرايي بسيار عميق و دقيق مي باشد از طريق متون زردشتي به دست ما رسيده است و به طوري كه در كتاب ( زردشت پيامبر ايران باستان ) به قلم ( ا.و.ويليامز جكسون ) در صفحات 7 و 220 مي بينيم زردشت از طايفه مجوس و از آذربايجان بوده است .ضمنا در كتاب مزبور جابه جا به شهرت مجوس از حيث دانش و خرد باستاني اشاره شده و در صفحه 8 مي نويسد . : ( در عهد عتيق ، كلمه هاي مغ و زردشت ، كلمات سحرآسا بود ) ودر 125 به استناد متون اروپايي ، اشاره اي را به زردشت به عنوان يك منجم نيز دارد كه به عنوان انعكاسي از شهرت مغان به علم مزبور به آساني قابل درك مي باشد.

با در نظر گرفتن مراتب بالتر ديدي نيست كه علي الاصول بايد طايفه مجوس يا ولادت مسيح (ع) از نفوذ معنوي عظيمي در جهان فرهنگي زمان برخوردار بوده اند و در اين زمينه شايان توجه است كه بر طبق متون باستاني اروپايي ، سقراط معلمي به نام گبرياس از مغان داشته و افلاطون نيز قصد سفر به مشق زمين را داشته است.ولي جنگ هاي ايران و يونان مانع شده است . همچنين است فيثاغورث كه در بابل در پيش مغان تعليم داده است. در تكميل تصوير ، چنان كه از نقش مغان در ادبيات عرفاني ايران ، بر مي آيد تا ازمنه خيلي جديدتري نيز در پناه (ديرمغان ) مشعل دانش و خرد باستاني را همچنان  فروزان نگاه مي داشته اند )

چنانكه گذشت زبان اقوام مختلف ساكن در آذربايجان آن روزگار ، التصاقي و از گروه زبان تركي بوده است . درباره اين واقعيت تاريخي ، منابع و مآخذ متعددي وجود دارد. از جمله در كتاب( تاريخ اردبيل و دانشمندان ) روايتي از ابن اثير مورخ معروف عرب نقل شده كه خلاصه اش اين است : رائش بن قيس بن صيفي بن سبا پادشاه يمن كه با منوچهر پادشاه فارس و حضرت موسي (ع) معاصر بوده ، سوارهايي به سركردگي شمر بن عطاف به آذربايجان فرستاد . وي وارد آذربايجان گرديد  و با ترك ها نبرد نمود و آن ها را مغلوب ساخت . سردار مذكور مسير لشكركشي خود را بر دو سنگ نوشت وبه يمن مراجعت نمود . پس از بازگشت يمني ها باز هم مدت درازي در آذربايجان تحت سيطره ترك ها بماند .  

 

جام حسنلو

 

كتيبه سقين دل به زبان ميخي

تپه حسنلو

گور كشف شده در محوطه مسجد كبود تبريز

 

حتما همه ي اين اسناد ومدارك جعليه و همه ي دانشمندان و متخصصان پانتركيست هستند و دروغ مي گويند. واقعا كه مسخره ست . سايت رو به گند كشيدين با اون عقايد گندتون.

 

و اما در مورد احمد كسروي

ميلان كوندرا در كتاب ( خنده و فراموشي ) خود نوشته است ؛ نخستين گام براي از ميان برداشتن يك ملت ، پاك كردن حافظه آن است .بايد كتابهايش را ، فرهنگ اش را و تاريخ اش را از ميان برد .بعد بايد كسي را واداشت كه كتابهاي تازه اي بنويسد ، فرهنگ تازه اي را جعل كند و بسازد، تاريخ تازه اي را اختراع كند ، كوتاه زماني بعد ملت آنچه هست و آنچه بوده را فراموش مي كند . دنياي اطراف نيز همه چيز را حتي با سرعت بيشتري فراموش مي كند / . ( روزنامه ايران ص15، 20/8/1383 )

همه ي اين افراد نادان تحت تاثير كتاب جعلي و تاريخ ساختگي او قرار گرفته اند. احمد كسروي از پهلوي دستور مي گرفت و همه سعي و تلاشش از بين بردن زبان ، فرهنگ و هويت آذربايجاني بود كه تلاش هاي خود را در قالب كتاب هايي چاپ نمود ودر اختيار برخي افراد فرصت طلب قرار داد .البته در آخرين سالهاي زندگي اش اظهار ندامت كرد و وبه جعل بودن كتابش اعتراف كرد.

 

 

حرف دل

دوستان عزيز همانطور كه مي دانيد مردم آذربايجان در سخت ترين و دشوارترين لحظه ها براي حفظ جان و ناموس مردم اين سرزمين رنج هاي بسياري را كشيده اند . در طول تاريخ به هر نقطه اش كه نگاه كنيم هر وقت كه دشمن خواسته به ايران تجاوز كند ، اين مردم بزرگ و غيور آذربايجان بوده كه در اولين صف ها براي حفظ اين آب و خاك از جان و مال خود گذشته اند.كه نمونه اش را در 8 سال جنگ تحميلي همگان ديده اند. چه بسيار شهيداني كه در اين را فدا كرده ايم.

مگر همين آذربايجان نيست كه در همه زمينه ها مايه سرافرازي ايران بوده . پس چرا وبه چه قيمتي به خود جرات مي دهيد كه تاريخ اين ملت بزرگ را به بازي بگيريد و تحريفش كنيد . البته بزرگتر از شما هم نمي تواند اين مردم را به بازي بگيرد چه برسد به شما نادانان كه تعدادتان بسيار كم است.

 اگر شما اين كارها را مي كنيد ما ديگر به دشمن نياز نداريم ، در آن موقع دشمنان ما همان برادران ما مي باشد.

از قديم گفته اند كه دشمن خوب بهتر از دوست بد است .

هر چند اين حرفهاي من در كساني كه تخت گرفته و خوابيده اند اثر نخواهد كرد ولي شايد از كرده خود پشيمان شوند و از خواب بيدار شوند.

پس هر چه زودتر دست از اين كارهاي كثيفتان برداريد و با آبروي ملت بزرگ آذربايجان بازي نكنيد چراكه آبرويتان را مي بريم .

و اين را هم بدانيد تا زماني كه من و دوستان عزيزم در اين سايت هستيم اجازه نخواهيم داد كه حقمان پايمال شود.

من اودام ، اودلا اويناما        آليشارسان يانارسان

داش اولوب گئچمه قارشيما      ازيليب لش اولارسان                                 

ياشاسين آنا يوردوم و بويوك ميللتيم   (آذربايجان ساواشجيسي)

 

 

 

بر گرفته از كتابهاي : سيري در تاريخ آذربايجان (صمد سرداري نيا ) تاريخ مردم اورارتو (دكتر محمد جواد مشكور )بهزاد بهزادي ( فرهنگ آذربايجاني-فارسي) رشيد گويوشف ( قره باغين گئچميشينه سياحت ) دكتر نصرالله اسحقي بيات (تاريخ آذربايجان ) محمد حافظ زاده ( قره داغ خاستگاه تمدن اوليه انسان )

دكتر محمد تقي سياهپوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان) دكتر باغبان كريمي (تاريخ ادبيات آذربايجان) رقيه بهزادي ( قوم هاي كهن در آسياي مركزي و فلات ايران) دكتر توحيد ملك زاده ديلمقاني( سلماس در سير تاريخ و فرهنگ آذربايجان) دكتر ضيا صدر( كثرت قومي و هويت ملي ايرانيان) لورا.آ.تدسكو (حسنلو در عصر آهن ترجمه محمد فيض خواه) منيژه تراب زاده ( ماهيت تحولات در آسياي مركزي و قفقاز) تاريخ اردبيل و دانشمندان (موسوي اردبيلي نجفي)


پنجشنبه 17 آذر 1390 - 8:07:36 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دل شکسته


خدایا!!!


بعده مرگم


به دلم ماند که یک بار ....


انواع بله گفتن عروس خانوم ها


درد عشق


تلاش دردناک دخترها برای پیدا کردن


یلدا مبارک دوستان


چرا دخترا


یک تلفن، یک دختر تنها


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

58615 بازدید

4 بازدید امروز

42 بازدید دیروز

189 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements